شهرستان بافق در استان یزد واقع شده و دارای جاذبه های گرشگری متعدد است. این شهرستان در گذشته دریا بوده که با پسروی آب و خشک شدن منطقه شهر و آبادی در آن بتدریج تاسیس شده است. مارکوپولو در سفرهای خود از این منطقه نیز دیدن کرده است. وحشی بافقی شاعر معروف ایران از مشاهیر این شهرستان است.
نام: بافق
نامهای قدیمی: قصبة طيبه، دارالشجاعه
استان: یزد
تاریخچه: مورخین گذشته های بسیار دور سرزمینی که در آن بافق بنا شده است را به وجود دریایی کم عمق و بسته متصل کرده اند و وجود آثاری که در برخی از کوههای اطراف بافق مشاهده می شود این حس را بیشتر به یقین تبدیل می کند که از جمله دریا بارها یی است که در کوههای باجگان و... دیده می شود. جهانگردان و سیاحانی نظیر سون هدین، ستوان استوار، ادوارد استارک، مارکوپولو، کلنل سی ام مک کرگر و لسترنج که به ایران سفر کرده اند نیز در شرح مشاهدات خود از کویر بافق و یا دریا بودن این مناطق در دوران گذشته سخنی به میان آورده اند. به هر حال باید گفت که بافق از شهرهای پیشین و تاریخی استان یزد است که به دلیل جایگاه طبیعی و جغرافیایی ارتباطی و استراتژیک خود در طول تاریخ بارها مورد هجوم یاغیان و کشور گشایان قرار گرفته است. بعضی بافق را از بناهای دوره اسلامی میدانند، چرا که بافق به حروف ابجد 183 میباشد و به همین دلیل تاریخ تأسیس این شهر را با سال ۱۸۳ هجری قمری ذکر میکنند. بعضی از مورخین نیز بافق را یکی از شهرهای قبل از اسلام می دانند که در روزگار ساسانیان معمور و آباد شد است و از جایگاه ویژه ای برخوردار گردیده است. در نيمة دوم سدة شش قمری در دورة حكومت ملك ارسلان سلجوقى بر كرمان، ولايت بافق به همراه بهاباد و داور و كوبنان به اتابك يزد سپرده شد. اين شهر در دورة تيموري محل زد و خورد برخى از امرا و شاهزادگان بوده، و در دورة صفوي از مهارت و شجاعت تفنگچيان بافق و بهاباد ياد شده است. بافق در اين دوره قصبهاي بيش نبوده و مستوفى بافقى مورخ سدة یازده قمری از آن با عنوان قصبة طيبه و دارالشجاعه ياد كرده است. منطقه بافق در زمان خلیفه سوم (عثمان) توسط مسلمانان فتح شد و در نیمه دوم سده سوم هـ.ق یعقوب لیث بر این منطقه دست یافت و در دوره دیلمیان فخرالدوله دیلمی نیز برای مدتی بر این ناحیه حکومت میکرد. از ۵۳۶ تا ۷۱۸ هـ.ق اتابکان یزد بر این ناحیه حکمرانی می کردند و نمایندهای به بافق می فرستادند. در روزگار آل مظفر، حاکمان دوره تیموری و صفویان بافق رونق خاصی گرفت در حمله افغان ها به ایران به مردم منطقه یزد بخصوص بافق خسارات وارد شد و این شهر در قلمرو محمود و اشرف افغان بود در دوره نادر شاه افشار و جانشینانش نیز بافق در دست حکام بود و عاقبت محمد تقی خان بافقی و بازماندگانش نیز بر این ناحیه حکمرانی داشتند. این نکته نیز لازم به ذکر است که بافق از دوره صفویه به دلیل مردمان و صاحب منصبان شجاع و دلیر به دارالشجاعه مشهور شد و این لقب در چند مورد ازکتب مورخین از جمله جامع المفیدی ذکر شده است بافق به قصبه طیبه نیز مشهر بوده است. بافق در گذشته از توابع كرمان به شمار مىرفت، اما از حدود سال ۱۱۸۸ قمری به ولايت يزد پيوست. در تقسيمات كشوري ۱۳۳۲ هجری شمسی بافق يكى از بخشهاي شهرستان يزد در استان اصفهان بود؛ اما پس از تشكيل استان يزد و اهميت يافتن منطقه به واسطة كشف و استخراج معادن كه موجب افزايش جمعيت آن نيز گرديد، به صورت شهرستان درآمد.
تقسیمات کشوری: شهرستان بافق از دو بخش و شش دهستان تشکیل شده است.
موقعیت جغرافیایی: این شهرستان با مرکزیت شهر بافق، در فاصله یکصد و بیست کیلومتری جنوب شرقی یزد قرار دارد. شهرستان بافق از شرق با شهرستان طبس و از جنوب با استان کرمان هم جوار است. بزرگترین شوره زار استان یزد که بر اثر شوراب های رودخانه شور ایجاد شده است، کویر درانجیر نام دارد که در شمال غربی بافق قرار دارد.
آب و هوا: مناطق شرق بافق آب وهوای ملایم تر و کوهستانی دارد و مناطق غربی، آب و هوای بیابانی و گرم و خشک دارد.
مساحت: ۱۵۲۹۸ کیلومترمربع
ارتفاع از سطح دریا: ۹۹۵ متر
کوهها و ارتفاعات مهم: کوهستان های بافق در شرق این شهرستان قرار دارند که مهمترین آن بن لخت با ۳۰۰۲ متر ارتفاع است.
رودخانه ها: مهمترین رودخانه بافق رودخانه شور است که از ماهان کرمان شروع شده و در کویر در انجیر به گل می نشیند.
محصولات: به دلیل آب و هوای گرم منطقه می توان خرما و پسته را مهمترین محصولات کشاورزی این منطقه دانست.
فرهنگ و آداب و رسوم: بافق، از دیر باز در برگزاری جشنهای نوروز باستانی پیشقدم بوده است. آنگونه که مردم بافق بیان می کنند، یک یا دو هفته پیش از آغاز نوروز، مردم دست به خانه تکانی می زدند. همه جا را تمیز می کردند. حتی کوچه و خیابان نیز، از یادشان دور نمی ماند. در چند سده پیش، شاخه های «مغ» درخت خرما را، به رنگ سبز و گلی (سرخ) در می آوردند و دیوارهای کوچه را با آنها تزئین می نمودند. شب پیش از سال نو، فانوسهایی روشن به دیوارهای کوچه آویزان می شد و تا هفت روز روشن می ماند. از روز آخر اسفند، تا هفت نوروز، آتشهایی درون سینی آماده می کردند، روی آتش اسپند می ریختند، درون خانه می چرخاندند سپس آن را جلو در خانه می گذاشتند. همسایگان با کمک یکدیگر، کوچه را جارو می کردند و آب می پاشیدند. تا دویست سال پیش، مردی در بافق بوده که به بمون (بمان) سیاه شهرت داشته است. وی چند روز پیش از آغاز سال نو، صورت، دست و پاهایش را سیاه می کرده، پای برهنه، اربونه (دایره) به دست، در کوچه و خیابان راه می رفته و شعر می خوانده است. شعرهایی زیبا و محلی درباره نوروز و آغاز بهار، که بدبختانه هیچ کس آنها را به یاد ندارد و گذر زمان، هم او، هم این رسم را به فراموشی سپرده است. خانواده ها پیش از تحویل سال، شیرینی می گرفتند. بیشتر مردم طرفدار شیرینی یزدی بودند و آنان که می توانستند، از یزد تهیه می کردند، بدینگونه که یا خود می رفتند و می خریدند یا به دیگران سفارش می دادند که از یزد برایشان شیرینی بیاورد. کسانی که نمی توانستند یا نمی خواستند شیرینی یزدی داشته باشند، کلوچه های کوچک محلی درست می کردند. این کلوچه ها از آرد بوداده، خرما و رازیانه تهیه می شد. آجیل شب عید را، مردم خود درست می کردند. در طول سال، تخمه های خیار (خربزه)، هندوانه و گل آفتابگردان را برای عید نگه می داشتند. نزدیک نوروز، آنها را بو می دادند و با مغز پسته، بادام، بادام کوهی، تنئو TANOWU( هسته زردآلو) مخلوط می کردند و نزد مهمانهایشان می گذاشتند. سالها پیش از پیدا شدن رادیو و تلویزیون در بافق، هنگام تحویل سال، مردی وظیفه خبررسانی به مردم را بر عهده داشت. وی لباس سرخ و سبز می پوشید، طبلی در دست می گرفت، در کوچه ها می گشت، طبل می زد و با فریاد و شاد باش آغاز سال نو را به مردم خبر می داد. وی پلاستیکی پر از نخود و کشمش به همراه داشت، به هر کس می رسید، مشتی می داد. سفره هفت سین بافقیها، پارچه ترمه بود و سفره ای سبز که روی ترمه انداخته می شد. سفره سبز از ترمه کوچکتر بود. وسایل درون سفره آئینه ای بزرگ بود که روی آن توری سبز می انداختند و جلو آئینه کتاب مقدس می نهادند. کنار آن نیز بطوریکه که در آینه نیز دیده شود، شمعی روشن می گذاشتند یا با روغن و فتیله درون ظرفی آتش روشن می کردند. درون سفره نان می گذاشتند و سرکه همراه با سبدی میوه که سیبهای سرخ بود و بوته های سیر و سنجد، قابی (دیسی) از خرما، همراه با شیرینی یا کلوچههای محلی و بشقابهای بزرگ سبزه که پیش از آغاز سال نو کاشته بودند، همه آنچه را که بود، درون سفره می نهادند و به آن سفره نوروز می گفتند. سفره بافقیها ، تا روز نوروز پهن بود. سپس آن را بر می چیدند و سبزه را همراه با ظرف میوه و شیرینی؛ جا می گذاشتند برای پذیرایی از مهمان. سبزه را سیزده نوروز، از خانه بیرون می بردند. کوچکترهای فامیل بیشتر نوروزها، مهمان ریش سفیدان و بزرگان فامیل بودند. حتی خود دوست و آشنا را دعوت می کردند. مردم شهر بافق، در طول سال بیشتر از غذاهای محلی می خوردند که نان رکن اصلی بود. بنابراین برنج زیاد مصرف نمی کردند و بیشتر خانواده ها نوروز تا نوروز برنج می خوردند. از غذاهای محلی که مردم دوست داشتند در نوروز بخورند و بیشتر برایشان عادت شده بود، می توان از پلو تکی (پلو توکی) نام برد. غذایی خوشمزه و دوست داشتنی که از برنج، تکی، گوشت، عدس سیاه، لوبیا و رب انار درست می کردند. از روز پس از نوروز، دیدنی و به خانه یکدیگر رفتن، آغاز می گردید. کوچکترها، همه راهی خانه بزرگترها می شدند و بزرگترها، لازم می دانستند از همان ابتدا، با عیدی دادن از مهمانانشان بخصوص بچه ها، استقبال نمایند. در بافق بیشتر خانواده ها ، وقتی یکدیگر را دیدند و گفتگو کردند، واجب نمی دانند که برای بازدید، به خانه یکدیگر بروند، همان یکبار دیدن همدیگر کافی است و نیازی برای بازدید در همان روزهای نوروز نیست.
جمعیت: جمعیت شهرستان در سال ۱۳۸۵ برابر با ۵۲۸۸۸ نفر بوده است.
محله های قدیمی: مرکز شهرستان، شهر بافق دارای دو محله اصلی لرد (به معنای بزرگ) و قلعه است.
جاذبه های گردشگری: امام زاده ظهیرالدین عبدالله ابن موسی ابن جعفر، قاضی میرجعفر، پارک آهنشهر، پارک آبشا، شن های روان صادق آباد و پتکستان، قلعه باقرآباد و روستاهای قطرم، شادکام، شمال آباد، آب مرغون و...
سوغات و صنایع دستی: به علت وجود درختان خرما در این منطقه، صنایع دستی وابسته به نخل در این شهرستان رونق فراوان دارد. حصیربافی یا بافت بوریا را می توان بی گمان به عنوان یکی از قدیمی ترین صنایع دستی شهرستان بافق نام برد. پادری بافی نيز از صنایع دستی شهرستان بافق می باشد؛ برای تولید پادری و کف پوش، ابتدا الیاف مویی ساقه درخت خرما را خیس کرده و آن را زیر پارچهای مرطوب نگهداری می کنند تا نرم و انعطاف پذیر شود. سپس الیاف را تابیده تا محکم گردند. پس از آن ریسمان های به دست آمده را بر روی چارچوب ویژه ای سوار نموده و بافتن را شروع می کنند. الیاف مویی را از لابه لای تارها عبور داده و با «دفتین» بافت را محکم کرده و الیاف اضافی را بریده تا قسمتهای خارجی، صاف و یکسان شود . در آخر سطح کار را با محلول کلر شسته و بعد نقاشی و رنگ آمیزی می کنند.
غذای محلی: آش توکی، پولو توکی ، اشکنه ، کالا جوش و...
بهترین زمان بازدید: بهار
منابع:
فرمانداری بافق
میراث فرهنگی استان یزد
fa.wikipedia.org
ofogh-kavir.com
bafghfarda.com
بیشتر