سقانفار کیجا تکیه بابل

متاثر از فرهنگ چین

آدرس:
مازندران، بابل، محله حمزه‌ كلا
چکیده: سقانفار کیجا تکیه بابل

درشهر بابل در محله حمزه‌ كلا ساختمان زيبايي است كه سقانفار كيجا تكيه نام دارد و در دوره قاجار ساخته شده است. این بنا دارای ستونهای زیبای چوبی مزین به نقش و نگاره هایی از فرهنگ و ادبیات ایران و چین است که در نوع خود کم نظیر می باشد. این بنا دارای چوب بریهایی بشکل اژدها نیز می باشد که برگرفته از فرهنگ چین بوده و بیانگر نکاتی از تاثیر فرهنگ چین بر ایران است. کيجا تکيه که در ضلع شمالي غربي شهر بابل واقع در محله حمزه کلا واقع شده است در اصل شامل تکيه و سقانفار بوده است. بناي تکيه کاملاً نوساز است ولي بناي سقانفار به همان سبک اوليه دوره قاجار باقی مانده است.

مشخصات کلی
نام
سقانفار کیجا تکیه بابل
واژه شناسی
نفار در بابل به آلاچيق يا د‌كه‌ چوبي كه سقفش را با گاله مي‌ پوشانند گفته مي ‌شود. کيجا در فرهنگ مازندراني به معناي دوشيزه است.
وجه تسمیه
سقانفار سقانپار یا سقاتالار اتاقک‌ هایی هستند که در مازندران برای استفاده‌ های گوناگون اغلب در کنار حسینیه ‌ها، مساجد یا گورستان می سازند.
قدمت
دوره قاجار (دوره ناصرالدین شاه، سنه ۱۳۰۶)
بازسازی
۱۳۲۰ شمسی
سازنده
این بنا با هزینه دو دوشیزه ساخته شده، پيشکار و باني اين سقانفار مشهدي علي خان آقاجان نوايي و نجار آن نیز " مشهدي داداش نوايي" بوده اند.
سبک معماری
ترکیب معماری بومی مازندران و فرهنگ چینی
ویژگی خاص
در شهر بابل تکيه ها و سقانفارهاي بسياري وجود دارد، اما سقانفار کيجا تکيه به سبب مشابهتي که با معماري چين دارد، بسيار قابل توجه است.
پیشنهادات
بخش های مهم برای بازدید
نقاشی های روی چوب
بهترین زمان بازدید
ایام سوگواری و محرم
آثار و نمونه های مشابه
تزئینات تکيه روستاي آقا ملک بابل و برخی تزئینات کاخ تابستانی پکن و مسجدی در لهاسا
مسیر دسترسی
آدرس
مازندران، بابل، محله حمزه‌ كلا
امکانات
دسترسی به وسایل نقلیه
دستشویی
اقامتگاه
رستوران
بوفه
پوشش شبکه
متن کامل: سقانفار کیجا تکیه بابل

تکیه ها که معمولا" در مركز هر محله قرار دارند، در بابل مكاني براي عزاداري ماه محرم محسوب می شوند كه اكثرا"مردان از آن استفاده مي کنند. تكیه معمولا" شامل يك اتاق است كه گاهـي يك راهرو و گاهي دو راهرو در جنب اتاق قرار دارد كه در بعضي از نمونه ‌ها راهروی طبقه هـمكف با پلكان به فضاي كوچكي در طبقه اول ارتباط مي ‌يابد.

در شهر بابل معمولا"در جنب هر تكيه يك ساختمان كوچك نیز به نام سقانفار يا سقاتالار قرار دارد كه خدمات تكيه را تأمين مي ‌نمايد. سقاتالارها عموما"در زمان قاجار ساخته شده‌‌ اند و مانند سقاخانه هـا در ساير نقاط ايران به غير از جنبه خدماتي (دادن آب و شربت به عزاداران) داراي جنبه تقدس نيز هستند و بسياري از حاجت‌ مندان شب را در آنجا به صبح مي ‌رسانند. نفار در بابل به آلاچيق يا د‌كه‌ چوبي كه سقفش را با گاله مي‌ پوشانند گفته مي ‌شود، مانند باغ نفار كه در وسط باغ ساخته مي‌ شود.       

سقانفار کیجا تکیه بابل


سقانفار کیجا تکیه بابل
در حال حاضر ساختمان كيجا ‌تكيه كاملا" تخريب و بازسازي شده ‌است و تنها سقانفارآن باقي است. در كتاب از آستارا تا استارباد صفحه ۲۹۶در باره این سقانفار چنین آمده‌ است: سقاتالار آن بسيار زيباست و به جرأت مي ‌توان گفت كه زيباترين و پر‌كارترين سقاتالاري است كه تاكنون ديده شده ‌است.اين سقاتالار شامل دو قسمت اصلي بالا و پائين است. قسمت بالا فضائي است به پهناي سه و درازاي چهارمتر كه اطراف آن چهارده ستون لاچ‌ لنگري مارپيچ بسيار ظريف دیده می شود. شش سر ستون آن دهان اژدري است و در مابقي به جاي نقش دهان اژدري كلمات يا قاضي‌ الحاجات را با خط عكس حك كرده ‌‌اند. تزئينات چوبي که بر روي ستون این قسمت مشاهده مي شود، بسيار شبيه عمارتي است که در کاخ تابستاني پکن قرار دارد، و نيز مشابه مسجدي در استان چينگ خي يا شبستان  مسجد خه بي لين در شهر  لهاسا در تبت است. (محل اتصال تير و ستون در کيجا تکيه  با عبارت يا قاضي الحاجات و معکوس آن  تزئين يافته و در نمونه هاي  چيني  با نقشهاي  اسليمي مزين  شده است.) همچنین سقف اين قسمت دو رده شير سر ظريف پركار تراش ‌دار دارد و بالاي آنها هـشت پلور نيم ‌‍‌گرد با نقش تراشيده ‌اي در وسط كشيده‌ اند بالاي پلورها تخته كوبي است. قابل ذکر است که تکيه روستاي آقا ملک  بابل نيز همان  تزئينات اسليمي  را دارد و نماي آن به شبستان  مسجد خه بي لين در شهر لهاسا  بسيار شبيه است.

عبارت يا قاضي الحاجات

 

کاخ تابستاني پکن

 

نقاشی های بنا
بر روی تخته ‌ها نقاشي‌ هاي مختلف بدين شرح ترسیم شده است: جبرئيل، خورشيد، ديو، بدنهاي انساني با سرهـاي نظير سگ، شغال، ماهـي، پرندگان مختلف،اژدها، سه طبال و سه سرناچي كه يكي ازآنها سبيلي بزرگ دارد، چهار تفنگچي، شيري كه بر پشت آهـو حمله كرده است، جن، مردي قليان بدست، شكارچي با تفنگي سرپر، دواره‌ كش كه با اره‌ ها ‌‌‌‌‌كنده‌ اي را اره مي‌ كنند، مالك عذاب، پرنده ‌اي كه دنبال ماهي بزرگي را در دهان گرفته، ماهـيگير، رستم و ديوسفيد، دختري كه گاو مي‌ دوشد، اسرافيل مشغول دميدن درصور، سرو، بچه، اسب، نامه عمل خوب كه بدست فرشته‌اي است و برآن نامه نوشته است: «مشهدي ‌محمد‌ علي خان و كربلايي يوسف و كربلايي تقي»، فرهاد‌ كوهـكن، چوپان با گوسفندان، زارع در حال درو، شيرين بر سرجان كندن فرهاد، زن زيبايي كه بر گردن او مار پيچيده است، فيل، ماري كه دور مرغي پيچيده است. اطراف نقاشی ها و زير سقف مرثيه دوازده بند محتشم کاشاني با خط خوش نستعليق حاجي آقا بارفروش يوم جمعه سنه ۱۳۰۶ نوشته شده است. بر يكي از تخته‌ هاي سقف نیز با خطي خوش نوشته است: باني اين سقاتالار مشهدي علي خان عمل نجاري از مشهدي داداش نوائي سنه  ۱۳۰۶

چوبهاي كنده ­كاري شده به شكل اژدها و شير

 

مشخصات بنا و معماری
اطراف این بنا در دهة ۱۳۲۰ هـ ش. با آجرهايي به رنگ قرمز و قطع خشتي به اندازه ۴*۲۰*۲۰ سانتيمتر با بند کشي سفيد تعمير شده و داراي نقوش هندسي بسيار زيبا به شکل پرنده، گلدان، درخت سرو و نقوش هندسي مدور است. محوطه این بنا قبرستان است. هر چند در ضلع شمالي آن در و پنجره آلومينيومي نصب کرده اند، ولي اين سقانفار را مي توان از گوياترين نمونة معماري مقدس به شکل مکعب، بناي کعبه در شمال ايران دانست. سقانفار شامل دو طبقه به طول ۵۰/۶ متر و عرض ۳۰/۵ متر و ارتفاع ۲۰/۵ متر با پوشش سفال به طريق شيرواني است. ستونها به صورت کنده کاري است و قسمت سقف از طرحها و نقشهاي متنوعي تشکيل شده است.

قسمت زيرين اين سقاتالار نقش ونگار كمتری نسبت به بالا دارد. اين قسمت شامل ده ستون است كه دو به دو نقش ‌هاي كنده ‌كاريهاي آنها يكي است. دو عدد از آنها لاچ لنگري مارپيچ و دو عدد لاچ لنگري هـفت و هـشت و مابقي ستونهاي چهار سوي پخ زده است كه وسط آنها نقش كنده‌ كاري دارد. سر ستونهاي چهار كنج، دهان اژدري است كه اژدهاي آنرا از داخل رنگ آميزي كرده‌ اند و سر هر اژدها شاخي از چوب دو سه شاخه نظير شاخ گوزن است شاخهاي اژدها به طرف پائين است.

بر اساس کتاب «تاريخ نقاشي ايران» "اژدها در چين نمايانگر قدرت باروري و نيروي کيهاني آشکار در طبيعت است. نقاشي ايران بدون توجه به اين معناي نمادين، از الگوي چيني استفاده مي کند و جانور را در حالت شکست خورده به دست بهرام نشان مي دهد." اژدها در نقاشي مينياتور ايران و در شاهنامه فردوسي، نيرويي اهريمني است، ولي در حکاکيهاي اين ساختمان به صورت پايه و نيروي نگهدارنده سقف متجلي شده و يا در گوشه ديگر اين بنا مانند نيروي محافظت کننده خورشيد، در دو سوي آن قرار رفته است و با احاطه همه جانبه اي که اژدها بر سازه و  نقشهاي اين ساختمان مقدس دارد، به نظر نمي رسد مبين نقش منفي سنتي جانور در فرهنگ ايران باشد.

سقانفار کیجا تکیه بابل


وجه تسمیه
درباره وجه تسميه اين بنا آمده که بيماري وبا در محله حمزه کلا شايع شده بود که افراد محله را يکي پس از ديگري به کام مرگ مي فرستاد، تا اين که دو تن ا زدختران نذر کردند اگر مردم از اين بيماري نجات يابند آنها تمام جهيزيه خود را بفروشند و تکيه بسازند. نذر آنها اجابت شد، پول جهاز را زمين خريدند و مابقي را صرف ساخت تکيه کردند. دو سال بعد هر دو آنها بر اثر بيماري در گذشتند و تکيه به اين نام معروف شد. کيجا در فرهنگ مازندراني به معناي دوشيزه است.

قرار گيري دهان دو اژدها در دو سوي خورشيد

 


تاثیر معماری و فرهنگ چین بر ایران
سابقة روابط ايران و چين به حدود دو هزار و پانصد سال قبل، يعني آغاز دوره هخامنشيان برمی گردد و نخستين سفير چين در ايران در زمان اشكانيان (پارت) به ايران آمد. در دوره حكومت كورش بزرگ و داريوش اوّل هخامنشی، دو كشور مرز مشترك داشته اند و در دوران اعتلاي كشور، از جمله دوران حكومت انوشيروان ساساني و شاه‌ عباس اول صفوي نيز هم‌ مرز بوده اند.

يكي از دلايل عمده حمله يونانيان به دولت پارس وجود راه بزرگ بازرگاني بود كه يك سر آن در خاور آسيا و كشور چين، و سر ديگر آن در باختر آسيا و در اختيار يونانيان قرار داشت و بخش قابل توجهي از آن در تصرف دولت پارس بود. اين جاده بازرگاني در زمان ماركوپولو راه ابريشم ناميده شد، در مسير خود جريان اقتصادي ـ فرهنگي دو سويه قدرتمندي را به وجود آورد و شاهرگ ارتباطي شرق و غرب گرديد. مسير جاده ابريشم از لويانگ در كشور چين آغاز مي شد و پس از عبور از لوان هوانگ، ختن، يارقند، كاشغر به بلخ و مرو و از آنجا به سرخس در داخل مرز  ايران کنونی مي‌ رسيد و در ايران از طوس و نيشابور، بسطام، دامغان، سمنان، ري، قزوين، طارم، سراب، تبريز و مرند به ماكو مي گذشت و از مرزهاي فعلي ايران خارج مي شد و در ترابوزان کنونی ترکیه پايان مي يافت. به نظر مي رسد تبادلات فرهنگي چين و ايران در شهرهاي واقع در مسير جاده، بيشتر و سريعتر از ساير نقاط بوده است.

بجز جاده ابريشم، داد و ستد دريايي نيز ميان دو كشور انجام می شد كه مسير آن به سبب حمل و نقل ادويه، به جاده اي به اين نام مشهور است. فقيه همداني جغرافي نويس ايراني ثروت بنادري مانند سيراف، ابلّه و بصره را مرهون تجارت دريايي با چين و هند دانسته است. اين راه از خليج فارس آغاز مي شد و به بندر كانتون در منتهي ‌اليه جنوب ‌شرقي چين مي رسيد. اين جاده در ايران داراي چند انشعاب بوده كه قاعدتاً اهميت مسير اصلي را نداشته اند و يكي از آن انشعابات از مشهد، قوچان، شيروان، بجنورد و سپس از خطّه شمال رشته ‌كوه البرز، يعني مازندران و گيلان عبور مي ‌كرده است.

در كتاب سير فلسفه در ايران، از معبدي بودايي در باكو که در آن زمان جزو ایران بود، ياد شده كه در زمان تأليف كتاب نيز برپا بوده است و هر سال جمع كثيري به قصد زيارت اين معبد از ايران عبور مي كرده اند و افكار خود را به ايرانيان انتقال مي دادند. در اين كتاب، انتقال افكار به طور خاص مربوط به جهان ‌بيني و فلسفه دانسته شده و وجوه اشتراك تصوف و بوديسم كه در دو كشور چين و هند نفوذ داشته است، مطرح شده اند.
مي ‌دانيم كه پس از عصر اسكندر، بودا گرايي در ايران خاوري نيرومند بود و حتي در نواحي دورافتاده ‌اي مثل طبرستان (مازندران کنونی) پيروان فراوان داشت و بسياري از كاهنان بودايي به بلخ راه يافتند.“ در مقالة «خط سير جاده ابريشم» بر ارتباط نزديك حكمرانان طبرستان و پادشاهان چین تأكيد شده است.

نفوذ بودائيان در شرق ايران، پيدايش كيش مانويّت از اختلاط بودايي و نسطوري و زرتشتي در ايران، مبادلة كالا از راه خليج ‌فارس، نفوذ داروها و طب چيني به ايران، نفوذ شيوه ‌هاي خاص نقاشي چين در هنر ايران و مینیاتور، حفاظت كاروانهاي تجاري چيني توسط پادشاهان اشكاني و ساساني و فرار شاهزادگان ساساني به چين پس از حمله اعراب از نمونه های این تقابل فرهنگی بین ایران و چین است.

از سوی دیگر ایران نیز بر فرهنگ و معماری چین بی تاپیر نبود. نفوذ اسلام خصوصاً مذهب تشيع در چين، استفاده از واژه‌ هاي فارسي در نيايشهاي مذهبي مسلمانان چين، مدارك فراوان دال بر همكاري ميان دو كشور، از قبيل دست ‌نوشته، نقاشي و…،واژه‌‌ هاي مربوط به تجارت چيني در اسامي و نامهاي خانوادگي ايراني، داستان ‌هاي شاهنامه فردوسي و اشعاري از سعدي، خاقاني، مولوي، حافظ و باباطاهر كه از كشور چين در آنها نامبرده شده، تأليف كتاب جامع ‌التواريخ توسط رشيد‌ الدين فضل‌ الله با استفاده‌ از دانسته‌ هاي سفرا و بازرگانان چيني، سيستم آبياري قديمي كاريز يا قنات كه در كشور چين هم با نام كارز استفاده می شده است، شباهت در طرز برخورد، رفتار، ادب و سلام ‌در دو فرهنگ، تقدُّس بعضي از درختان توت در ايران و كرم ابريشم در چين، و در آخر شباهت در معماري و تزيين خانه‌ هاي سنتي از نمونه های این اثر است.

سقانفار کیجا تکیه بابل


سقانفار چیست؟
سقانفار سقانپار یا سقاتالار آلونک ‌ها یا اتاقک‌ هایی هستند که در استان مازندران برای استفاده‌ های گوناگون اغلب در کنار حسینیه ‌ها، مساجد یا محوطه گورستان ‌ها ساخته می ‌شوند. سقانفار معمولاً موقوفه ابوالفضل بودند که ثروتمندان از آن برای شرکت در مراسم سوگواری استفاده می ‌کردند. قسمت بالای این مکان محل قرارگیری نوحه‌ خوان بوده ‌است و در قسمت پایین به مردم چای داده می ‌شد. به این وسیله متولیان مراسم عزاداری سعی می ‌کردند به این وسیله شرایط حضور مردم در بیرون مسجد و حضور آنها برای برگزاری مراسم را به نوعی فراهم سازند.

سقانفارها با مواد و مصالح چوبی ساخته می ‌شود و عمده کارکرد این بناها که به یاد ابوالفضل (ملقب به سقای دشت کربلا) ساخته شده ‌اند در ایام ماه محرم و عزاداری ‌های مربوط به این ماه است. سقانفارها که معمولاً دو طبقه هستنند، از طریق پلکان‌ های چوبی از پایین به طبقة بالا راه دارند. طبقه اول آن مکانی است که معمولاً زنان محلی در آن جمع شده و عزاداری می‌ کنند و در طبقه دوم نیز مردان در طول شب ‌های عزا و دهه اول ماه محرم به عزاداری می‌ پردازند. طبقه زیرین گاهی بنای محصور و گاه تشکیل شده از پایه‌ های قطور چوبین است.

از معروف ‌ترین سقانفارهای مازندران می ‌توان به «کیجا تکیه» در شهر بابل، «شیاده» و «کبریاکلا» در اطراف بابل و «آهنگرکلا»، «زرین ‌کلا» و «هندو کلا» در آمل اشاره نمود.

همچنین نوعی از این بنا که ساده و فاقد تزئینات است، در کشتزارها ساخته می‌ شود و محل پاسداری از محصولات بشمار می رود. این نوع خاص به «سا‌قنفار» معروف بوده و نگهبان که «شوپه» (شب پا) نام دارد، در بلندای آن نشسته و به ایجاد صدای بلند با کوبیدن بر تشت می‌ پردازد و حیوانات را فراری می ‌دهد.

 

منابع:
fa.wikipedia.org
zohreh-bozorgnia.com
mazandaran.irib.ir

جاذبه‌های گردشگری شهر بابل

هتل های شهر بابل

شما هم می توانید در این مورد نظر دهید: