دریاچه و تالاب بینالمللی هامون سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه خزر و دریاچه ارومیه و هفتمین تالاب بینالمللی جهان است. دریاچه و تالاب هامون در استان سیستان و بلوچستان واقع شدهاند. این دریاچه از سه دریاچه کوچک به نامهای هامون پوزک، هامون صابری و هامون هیرمند تشکیل شدهاست که در زمان فراوانی آب به هم میپیوندند و دریاچه هامون را تشکیل میدهند. رودخانه هیرمند شریان اصلی ورود به هامون و رودخانههای خاشرود، فراه، هاروترود، شوررود، حسینآباد و نهبندان به هامون میریزند.
وسعت دریاچه هامون در زمان پرآبی ۵۶۶۰ کیلومتر مربع است که از این مقدار ۳۸۲۰ کیلومتر مربع متعلق به ایران و بقیه متعلق به افغانستان است. با این اوصاف، دریاچه هامون وابسته به رودخانه هیرمند است واین وابستگی باعث شده تا هرگونه نوسانات در میزان آب آن، مشکلاتی را برای کل سیستم به وجود آورد.
وجه تسمیه
نام درياچه هامون در اوستا « كانسويا » ، در پهلوي « كيانسي » و در كتب قديم فارسي از جمله صددر، بندهش و روايات هرمزديار ، « كانفسه » آمده است؛ گاهي در اوستا آن را « زريه » به معني دريا مي ناميدند و با نام « زريه كيانسي » خوانده مي شد. در شاهنامه فردوسي و در كتاب هاي جغرافي فارسي و عربي ، اسم درياچه هامون « زره » است . هامون اسمي است كه بعد ها به اين درياچه داده شده است . كلمان هوار در سال 1911 ميلادي آن را هامون دشت ناميده است.
دریاچه هامون درتاریخ واساطیر ایران
کیانسی یا کیانسه نام اسطورهای دریاچهٔ هامون است که بر اساس اعتقاد زرتشتیان در هزارهٔ سوم پس از تولد زرتشت، سوشیانس از آبتنی دوشیزهای در این دریاچه متولد خواهد شد. در ادبیات و اسطوره شناسی ایران کهن، دریاچه هامون از اهمیت ویژهای برخوردار است، به ویژه در مباحث فرجامشناسی دین زرتشتی. در اوستا بارها به این دریاچه اشاره شده است. کنار این دریاچه کوه اوشیدا(اوشیدم یا اوشیدر) قرار دارد که در واقع کوهی بوده است که بر فراز آن بر زرتشت پیامبر وحی نازل می شده است. هم اکنون به نام کوه خواجه نیز معروف است. بسیاری از مورخین با توجه به کوه اوشیدر و دریای کیانسه و سایر اسناد موجود خاستگاه آیین زرتشت را سیستان میدانند.
تیمورلنگ نیز از این دریاچه چنین یاد میکند:امیر سیستان مرا سوار برکشتی کرد و روی دریاچه هامون گردش داد وبه من گفت که در دوره رستم وسعت این دریا بیش از این بود که میبینی. مولف حدودالعالم مینویسد:دریای زره به سیستان است که گرد آن سی فرسنگ است، اندر پهنای او هشت فرسنگ وگاه آب این دریا چندان بود که از رودی خیزد که از کرمان بگذرد وبه دریای اعظم ریزد. در جهان نامه از هامون اين طور ياد شده است : شهر سيستان را زرنج خوانند و به نزديكي شهر بحيره اي است كه او را زره خوانند و رود هيرمند در آن ريزد و چون آب او نهايت شود، نقصان گيرد و آب او خوش باشد. طبق مستندات موجود، اين درياچه در قديم الايام وسعت زيادي داشته است. از لحاظ اعتقادي و بر اساس اسطوره هاي زرتشتي درياچه هامون مقدس بوده و ظهور منجي (سوشيانت) از اين درياچه اتفاق مي افتد.
تختک نشینان هامون
درون محدوده درياچه هامون بلندي هايي به شكل مستطيل يا دايره با طول متوسط 100 تا 150 متر، عرض 50 تا 70 متر ارتفاع 3 تا 5 متر وجود دارد كه تختك ناميده مي شود و در گذشته مأوا و مسكن قبايل مختلفي بوده است كه با دام هاي گوناگون خود در آنها زندگي كرده و علاوه بر تأمين علوفه دامها، فعاليت هاي جانبي اقتصادي از قبيل ماهيگيري و حصير بافي داشته اند.
در فرهنگ معين « تخت » به معناي هر جاي مرتفعي از زمين كه در روي آن نشينند، خوابند و تكيه كنند، ذكر شده است و « ك » پسونديست به معناي تشبيه و مانند كردن ؛ بنابراين معناي لغوي تختك عبارت است از « مانند تخت » و يا « شبيه تخت » . بر اساس بررسي هاي بعمل آمده ، قدمت تخت ها همزاد تمدن در سيستان است و آثار بجا مانده از شهر سوخته ( 3500 تا 4000 سال قبل از ميلاد مسيح ) تأييدي بر اين مدعاست. در حقيقت آنچه وجود تختك ها را توجيه مي كرد و آنچه بودن انسان تختك نشين را الزامي مي ساخت وجود منابع فراوان علوفه مورد نياز گاو سيستاني و وابستگي زياد اقتصاد مردم منطقه به آن بوده است. با توجه به بعد مسافت بين آغل و چراگاه، وجود مكانهايي نزديك تر به محل چرا ضروري به نظر مي رسيد . لازم به ذكر است كه گاو سيستاني يكي از بهترين نژادهاي گاو گوشتي دنيا مي باشد كه در صورت تغذيه مناسب و كافي افزايش وزن زيادي داشته و شيردهي آنها نيز وضعيت مطلوبي خواهد داشت.
تعداد كل تختك نشينان هامون را در سال 1383 شمسي 3411 خانوار و گاوهاي موجود در تختك ها را بين 60 تا 100هزار رأس برآورد نموده اند؛ اما از آن پس به مرور با زوال زندگي روستانشيني ، تغييرات اكولوژيك در منطقه بخصوص خشكسالي، بيماري هاي اپيدمي و مهاجرت افراد به شهرها، روز به روز اين قشر توليد كننده ، كوچك و كوچك تر شده و تختك ها به تدريج از دام و انسان خالي شدند.در حال حاضر شمارش دقيق تختك ها مقدور نيست، زيرا برخي از تختك ها تبديل به روستا شده اند، برخي نيز خالي از سكنه گرديده و تنها نامي از آنها باقي مانده است.
حوضه آبریز
رودخانههای هیرمند به همراه خاشرود، فراه، هاروترود، شوررود، حسینآباد و نهبندان به دریاچه هامون میریزند. رود هیرمند، از رودهای پر آب فلات ایران، اصلیترین رود در حوضه آبریز دریاچه هامون است که از بلندیهای کوههای بابا در ۴۰ کیلومتری غرب کابل از رشته کوه هندوکش در افغانستان سرچشمه میگیرد و پس از مسافت ۱۱۰۰ کیلومتر وارد دریاچه هامون میشود.
بخشهای دریاچه هامون
هامون هيرمند
اين هامون حدود 470 متر از سطح دريا ارتفاع دارد و در فاصله 45 كيلومتري جنوب غربي شهرستان زابل واقع است. سطح آن از ساير هامون ها بيشتر ولي عمق آن كمتر است. عمق متوسط در زمان پر آبي يك متر، در شرايط ميان آبي 5/0 متر و در كم آبي صفر تعيين شده است.
در سال هاي عادي بويژه از اواخر تابستان تا اوايل زمستان، هامون هيرمند به چندين بركه كوچك و بزرگ كم عمق تبديل شده كه بزرگترين آنها در قسمت شمال هامون هيرمند و غرب كوه خواجه واقع گرديده و سنگل نام دارد. از آنجائي كه حيات اين درياچه به رود خانه هيرمند و انشعابات فرعي آن وابسته است ، آبگيري آن منوط به نوسانات طبيعي يا مصنوعي (احداث كانال) رودخانه هيرمند بوده و قطعا آبگيري اخير مخازن چاه نيمه، سدهاي زهك، سد سيستان و يا سد كجكي در افغانستان تأثير زيادي در كاهش آبگيري درياچه داشته است ؛ به ويژه در سال هاي اخير بروز خشكسالي از يك طرف و احداث سدهاي جديد و آبگيري مخازن چاه نيمه از طرف ديگر، ظرفيت آبي رودخانه هيرمند را كاهش داده و منجر به خشكي هامون هيرمند شده است.
هامون صابري
ارتفاع اين هامون حدود 475 متر از سطح دريا بوده و در فاصله 27 كيلومتري شمال غربي شهرستان زابل واقع شده است . عمق متوسط آن در مواقع پرآبي یک و نیم متر و در شرايط ميان آبي و كم آبي 1 متر تعيين شده است . اين هامون در تاريخ 23/6/1975 بعنوان تالاب بين المللي تعيين و با شماره 007R 21 ثبت گرديده است . حدود 59 درصد سطح آن در خاك ايران و بقيه متعلق به كشور افغانستان مي باشد . با توجه به نوسانات آب، ديرتر از هامون هيرمند خشك شده و نسبت به آن ظرفيت آبي بيشتري دارد. در داخل اين هامون چند بركه با عمق بيشتر وجود دارد كه عبارتند از چونگ دراز، چونگ يكدست و چونگ ريگ كه در مواقع كم آبي به مدت طولاني تري آب خود را حفظ مي كنند. هامون صابري ديرتر از هامون هيرمند خشك شده و نسبت به آن از كيفيت آب بالاتري برخوردار هست ، اما به دليل بالا بودن غلظت مواد آلي (فضولات حيواني)، شيميايي (فاضلاب هاي كشاورزي) و املاح ، داراي استاندارد هاي لازم آشاميدن و حتي استفاده دام و كشاورزي نمي باشد.
هامون پوزك
اين هامون سابقا سواران نيز ناميده مي شد. مساحت آن 1484 كيلومتر مربع است كه 330 كيلومتر مربع آن در ايران و بقيه در خاك افغانستان است . هامون پوزك در تاريخ 23/6/1975 بعنوان تالاب بين المللي تعيين و با شماره 009R21 ثبت گرديده است. عمق متوسط آن در زمان پر آبي 2متر و در مواقع ميان آبي و كم آبي یک و نیم متر است .
هامون پوزك در انتهاي بخش شمال شرقي دشت سيستان در خاك افغانستان قرار دارد كه در مواقع پرآبي سرزير آن ابتدا به شمال شرقي دشت، تحت عنوان پوزك ايران وارد شده و پس از مشروب كردن اراضي شمالي منطقه به هامون صابري اتصال مي يابد. در اكثر اوقات سال داراي آب بوده و كيفيت آب ، به علت تراكم كم جوامع انساني در اطراف آن و ايجاد آلودگي كمتر، بهتر از هامون هيرمند و صابري است . هامون پوزك از چند بركه جدا از هم تشكيل شده كه بزرگترين اين بركه ها برينگك به وسعت 208 كيلومتر مربع است . بركه هاي ديگر آن چونگ سرخ، كوشك ، چونگ برفي و چونگ خرگوشي است .
ویژگی جانوری دریاچه هامون
متأسفانه به جهت حوادث طبيعي و انساني مثل خشكسالي هاي پياپي و معرفي بدون مطالعه گونه هاي جديد، برخي از گونه هاي بومي و اقتصادي منطقه از جمله ماهي Schizothorax zarudnyi در معرض تهديد قرار گرفته اند؛ در زبان فارسي آن را هامون ماهي يا انجك مي نامند و افراد محلي به آن ماهي سفيد هامون، سفيدك و يا وطني مي گويند. اين گونه در جهان فقط مختص حوضه سيستان است . تا پيش از دهه 1360 مهمترين منبع تأمين كننده پروتئين سفيد مردم و درآمد صيادان منطقه محسوب مي شده است و طبق اظهارات صيادان قديمي وزن آن در گذشته به 10 كيلوگرم مي رسيده است و ساليانه حدود 250 تن از اين گونه از درياچه استحصال مي شده است.
منطقه حفاظت شده هامون بدليل قرار گرفتن در مركز مناطق كويري و نيمه كويري كشورهاي ايران و افغانستان ، تنها مأمن زيست پرندگان مهاجر در اين خطه محسوب مي شود و به همين دليل از بعد ملي و بين المللي قابل توجه بوده و توسط سازمان بين المللي حفاظت و حمايت از پرندگان به عنوان زيستگاه با اهميت پرندگان ( IBA ) معرفي شده است . اكوسيستم هامون در زمان پرآبي منحصر به فرد است، آب شيرين ، زمين هاي باتلاقي، پخش آب حاصل از طغيان رودخانه ها، نيزارها، و تنوع زيستي بالا از جلبك ها گرفته تا حشرات و ماهيان باعث شده تا اين منطقه مأواي صدها هزار پرنده بخصوص پرندگان آبزي و كنارآبزي باشد؛ اما جمعيت آن ها رابطه مستقيمي با ميزان آب و پوشش گياهي موجود در درياچه دارد. بر اساس مطالعات پرنده شناسي در زمان پرآبي 225 گونه از 49 تيره ( خانواده) يعني حدود نيمي از گونه هاي پرندگان شناسايي شده ايران در تالاب هامون و اطراف آن زيست مي كنند؛ نزديك به 80% آنها مهاجرند و 99 گونه در منطقه زادآوري دارند. ازميان آنها گيلانشاه خالدار و درناي طناز شديدا در معرض خطر انقراض؛ اردك سرسفيد در معرض خطر انقراض؛ اردك مرمري (خوتكا مرمري) ، شاه باز و عقاب خالدار بزرگ( عقاب تالابي) آسيب پذير بوده و 70 گونه نياز به حفاظت جدي دارند كه در صورت عدم حفاظت به زودي در ليست گون هاي در تهديد قرار مي گيرند .
درحال حاضر ۱۴ گونه از پرندگان ماهیخوار شامل كاکائی، پلیکان، باکلان، هواصیل، اگرت، چوپا، خروس،کولی، فالاروپ، سلیم کوچک و بزرگ گیلانشاه دم سیاه، آبچلیک و فلامینگودرتالاب هامون زیست میكنند.
مناطق پرنده گير درياچه هامون از سه قسمت تشكيل مي شود:
مناطق اطراف ده لطف الله تا كوه خواجه و زيستگاه هاي اطراف آن تا نواحي شمال غربي درياچه (چاه خرما).
مناطق مركزي درياچه از قريه اديمي شروع، نواحي اطراف دكه گز، پشت هامونك، ريگ علي الصوفي، بش دلبر تا غرب بخش مركزي آن به نام برينگ.
مناطق شمالي درياچه بنام تخت عدالت از حدود قريه قرقري تا نيزارهاي چونگ سرخ ، چونگ يكدست، چونگ خرگوشي، موش كوشي و نيزارهاي هامون پوزك.
جنس هاي متنوعي از فيتوپلانكتون در درياچه هامون زيست مي كنند. با وجودي كه پلانكتون ها ارگانيزم هاي بسيار ريزي هستند ولي در حيات آب ها نقش مهمي را ايفا مي نمايند و كليه حيات جانوري در يك درياچه را تحت الشعاع خود قرار مي دهند. زيرا بصورت زنده و مرده مورد تغذيه ساير آبزيان قرار مي گيرند و عامل مهمي براي تشكيل پلانكتون هاي جانوري هستند كه خود توسط حيوانات بزرگتر و در نهايت انسان به عنوان غذا مورد مصرف قرار خواهند گرفت. همچنین امروزه اهميت وجودي زئوپلانكتون ها در ساختار اكوسيستم هاي آبي و همچنين ارزيابي توان توليد در هر نوع آبي شناخته شده مي باشد. این موجودات به عنوان دومين عامل در زنجيره توليد اكوسيستم هاي آبي نقش تعيين كننده اي دارند
زیبائی چشماندازهای تالاب به اندازه حیات وحش کویر آن باعث توجه مردم به آن میشود. در حال حاضر مقداری آب در دهانه آبریز در دهنه شمالی و جنوبی دریاچه هامون که از طریق فراح رود به این دریاچه میریزد در قسمتهای «بش دلبر و قندک» مانده که آن هم به محض توفان، حدود ۲ تا ۳ کیلومتر این آب را پراكنده میکند. باد و توفان موجب کمی حجم و حتی پایین آوردن کیفیت این آب باقی مانده میشود.
تنوع و ارزش هاي مختلف گياهي
گياهاني كه از منطقه جمع آوري و شناسايي شده اند؛ شامل 28 گونه از 22 جنس كه مربوط به 13 تيره مي باشند. تيره Poaceae با تعداد 10 گونه و 7/35 درصد به ترتيب بيشترين تنوع گونه اي و فراواني را به خود اختصاص داده است .
از بين گونه هاي معرفي شده 10 گونه خاصيت داروئي، 19 گونه خاصيت علوفه اي و 11 گونه صرفا به منظور بيابان زدايي به كار مي روند.
گياهان ريشه دار، غوطه ور و يا شناور جايگاه خاصي بر حسب اجتماعات خود دارند و طبقه بندي خاصي را شامل مي شوند. گياهان آبزي ريشه دار در خدمت سخت پوستان، حشرات و ماهي ها بوده و به اين جانوران امكان دفع حمله دشمنان طبيعي را داده و به عنوان پناهگاهي جهت حفظ حيات آنها به شمار مي روند. اين گياهان، مهيا كننده اكسيژن و مواد مغذي بوده و پس از مرگ و پوسيدن ، مواد غذايي ساير موجودات را فراهم مي سازند .
مناطق عمده رويشي:
الف ـ رويشگاه گياهان آبدوست
اين رويشگاه در محدوده درياچه هامون قرار گرفته است . بارزترين گونه هاي گياهي موجود در اين رويشگاه عبارتند از :
ني (بوريا ، لول ) Phragmetes australis
بوتوموس (جگن دريايي ، هزار ني) Butomus umbellatus
لويي Thypha minima
سغد سلطاني (اويارسلام، تزگ) Cyperus longus
اشك Cyperus rotundus
قميش Arundo donax
ب ـ رويشگاه گياهان نيمه آبدوست
اين منطقه رويشي در اطراف درياچه هامون بين دو حد دوره پر آبي درياچه ( اوايل بهار) و دوره كم آبي درياچه (اواخر زمستان) قرار گرفته و مراتع حاشيه هامون را كه جزء مرغوب ترين مراتع منطقه سيستان محسوب مي شوند، تشكيل مي دهد . در اين رويشگاه ، خاك ريز بافت و عموما رسي – لومي و نسبتا شور بوده و در اوايل فصل (فروردين ـ ارديبهشت) معمولا زير آب قرار مي گيرند. مهمترين گونه هاي گياهي اين رويشگاه عبارتند از:
چمن شور ساحلي (شور) Aeluropus littoralis
بوني (بونو) Aeluropus lagopoides
سوجگ(ليواش) Cressa critica
مرغ Cynodon dactylon
انواغ گز Tamarix spp
حقابه ایران از هیرمند
حقابه ایران از هیرمند، به دادخواست حقوقی ایران از آب رودخانه هیرمند در منطقه سیستان اشاره دارد. پس از شکست گفتگوهای بسیار میان سران حکومتی ایران و افغانستان در سالهای ۱۳۰۹ و ۱۳۲۷، با رأی کمیسیون بررسی حقآبه هیرمند به نام به کمیسیون دلتا، قراردادی در سال ۱۳۵۱ میان امیرعباس هویدا، نخست وزیر وقت ایران و موسی شفیق، نخست وزیر وقت افغانستان در کابل به امضاء رسید و مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) سهم سیستان و دریاچه هامون باشد.
با وجود انعقاد این قرارداد، از سالهای پایانی دهه ۱۳۷۰ و همزمان با کاهش بارشها و خشکسالی، میزان ورودی آب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون مرتباً کاهش یافت. نبود دولتی مقتدر در افغانستان، ساخت سد کجکی بر روی هیرمند، نصب و به کارگیری انواع پمپ در مسیر رودخانه هیرمند جهت کشاورزی توسط کشاورزان افغان، خشک شدن دریاچه هامون را در پی داشتهاست. این مساله موجب قطع شدن منبع معاش ۴۰۰ هزار سیستانی، کاهش قابل ملاحظه پرندگان بومی سیستان، رو به انقراض نهادن گاو سیستانی، بروز فقر و نا امنیهای پیامد آن، مهاجرت گسترده سیستانیان به مناطق شمالی کشور و زوال روزافزون صنایع دستی سیستان شدهاست.
وضعیت کنونی دریاچه هامون
دریاچه هامون مدتهاست با بحران بیآبی روبهروست و خشکشدن بخشهای وسیعی از آن موجب بهوجود آمدن مشکلات مختلف زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی در سطح منطقه شده است.
در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ و با جاریشدن سیلاب از افغانستان، دریاچه هامون پس از ۱۵ سال آبگیری شد. با اینحال کارشناسان محیط زیست در سیستان و بلوچستان هشدار میدهند احیای دریاچه هامون موقتی است و خطر خشکشدن، همچنان این تالاب بینالمللی را تهدید میکند.
منابع
irandeserts.com
fa.wikipedia.org