این خانه هم اکنون پشت گنبد نظامیه مسجد جامع، در قدیمیترین بخش بافت تاریخی اصفهان در محدوده معروف به بافت سلجوقی قرار دارد و طبق گمانههای باستانشناسان، این خانه و مسجد جامع اصفهان بر روی بقایای روستایی متعلق به دوران پیش از اسلام جای گرفتهاند.
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی (زادهٔ ۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی در بعلبک لبنان کنونی، درگذشتهٔ ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان) حکیم، فقیه، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب، مورخ و دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری؛ که در دانشهای فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت. در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده است. به پاس خدمات وی به علم ستارهشناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ که مصادف با سال نجوم میبوده نام وی در لیست مفاخر ایران ثبت گردید.
بنا به نسخهای به خط شیخ بهایی که در سال ۹۹۵ قمری در قزوین نوشته شده است، وی هنگام ورود به ایران سیزده ساله بود. پدرش عزالدین حسین عاملی به خاطر اذیت شیعیان آن منطقه توسط دولت عثمانی از یک سو و دعوت شاه تهماسب صفوی برای حضور در ایران، به سوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنا گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول شد.
شخصیت علمی و ادبی و اخلاق و پارسای او باعث شد تا از ۴۳ سالگی شیخالاسلام اصفهان شود و در پی انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان (در ۱۰۰۶ قمری)، از ۵۳ سالگی تا آخر عمر (۷۵ سالگی) منصب شیخالاسلامی پایتخت صفوی را در دربار مقتدرترین شاه صفوی، شاه عباس بزرگ برعهده داشته باشد.
تقسیم آب زایندهرود، اختراع ساعت آفتابی در مسجد شاه اصفهان و... تنها بخشی از جمله اقدامات شیخ بهایی است. شیخ بهایى جوانى اش را در قزوین سپرى کرده بود و از زمانی که شاهعباس پایتخت را از قزوین به اصفهان تغییر داد، شیخ بهایی هم به عنوان مشاور شاه به اصفهان آمد تا شهرسازى اصفهان و تقسیم آب زاینده رود را طراحی کند و نصف جهان امروز را سر و سامان دهد. شهری که حالا بعد از صدها سال هنوز بناهای تاریخی اش را از آسیب حوادث طبیعی و جنگ ها حفظ کرده است. شیخ بهایی در سال 1031 هجری قمری در 78 سالگی درگذشت و بنا به وصیتی که کرده بود، در نزدیکی بارگاه امام رضا (ع) به خاک سپرده شد. اما خانه ای که نیمی از عمر خود را در آن گذرانده بود، ماند تا به دست مونیخ نشینانی بیفتد که می خواستند نیمه دوم عمرشان را در اصفهان بگذرانند. امروزه آرامگاه وی بین مسجد گوهرشاد و صحن آزادی و رواق امام خمینی در رواقی که به یاد او نامگذاری شده قرار دارد.
سرگذشت خانه شیخ بهایی
به گزارش مهر، اوایل دهه 70 بود که عبدالعظیم جلالی فراهانی و همسرش، اشرف از آلمان به اصفهان سفر آمدند و خانه مخروبهای را که به خانه شیخبهایی معروف بود، خریدند. خانه ای با دیوارهای فروریخته و لوله های ترکیده و رنگ های پس زده دیوارها که سه سال بعد، عمارت اشرافی زیبایی شد که معماری ایرانی را به رخ می کشید. زمانی که جلالی و همسرش این خانه را برای سکونت خود خریدند میراث فرهنگی هیچگونه اقدامی جهت همکاری انجام نداد و با ایجاد شبهاتی مبنی بر عدم اصالت خانه باعث رنجش بیشتر این خانواده بود.
اشرف جلالی روایت خرید خانه و بازسازی آن را این طور روایت می کند: در سال 73 خانه را خریداری کردیم و 3 سال مرمت آن به طول انجامید، سازمان میراث فرهنگی در این مدت هیچ کمکی به ما نکرد و تمام عملیات مرمت را با هزینه شخصی خود تا جایی که در توانمان بود، انجام دادیم. کارگرها به این راحتى کار نمىکردند. حق هم داشتند، این خانه مخروبه تمام بود. زیرزمینش تا سقف پر از خاک شده بود، فرغون فرغون خاک پر مىکردند و مىبردند سرکوچه که با ماشین ببرند. یک در و پنجره سالم نمانده بود. این گچ برىها مثل تاریکى شب سیاه بود. اگر خودم آستین بالا نمىزدم و سرشان نمىایستادم و شب و روز کار نمىکردم، کار تمام نمىشد.
جلالی ادامه میدهد: اگر این خانه متعلق به شیخ بهایی نبود، این همه برای آن هزینه نمی کردیم. با این همه من و همسرم به عشق مرمت و بازسازی این خانه تاریخی با ارزش و تأمین هزینههای آن، حتی آپارتمانمان را در آلمان فروختیم.
اشرف جلالی می گوید: «وقتى صدام موشک اندازى را شروع کرد، این محله زیر و زبر شد، خانهها ویران شدند، ستونهاى مسجد جامع فروافتادند، طاقهاى بازار سلجوقى ازهم شکافتند، اما این خانه فقط شیشههایش شکست!»
مالک خانه تاریخی شیخ بهایی با انتقاد از بی توجهی مسئولان در مورد حفاظت از خانه شیخ بهایی که بیش از 400 سال قدمت دارد ، تاکید میکند: توریستها از کشورهای مختلف اطلاعاتی از این بنا دارند و در هنگام ورود به اصفهان برای بازدید از این خانه میآیند اما در کشورمان هیچ اقدامی در جهت اطلاعرسانی به مردم در مورد وجود این بنا و حفاظت و مرمت آن از سوی مسئولان صورت نگرفته است.
وي در ادامه با اشاره به اين که حمام شيخ به اين خانه راه دارد و اين را معمار سازمان ميراث فرهنگي کشف نمود افزوده است: هنگامي که اين خانه را خريداري کرديم دو نفر از نوادگان مرحوم شيخ بهايي به منزل ما مراجعه و ابراز خرسندي نموده از اين که خانه شيخ را خريداري و قصد مرمت ،نگهداري و حفاظت از اين بنا را داريم. مالک خانه تصريح کرده پس از اين صحبت ها و مواردي که در کتاب زندگي شاه عباس عنوان شده و همچنين نوع تزيينات بنا و مواردي که در هنگام خاکبرداري از کف و مرمت مشاهده شد نشان داد که اين خانه تاريخي متعلق به شيخ بهايي است.
وي افزود که نوه هاي شيخ با همسايه هاي بومي اين خانه در ارتباطند و مي توان براي اثبات تحقق داشتن آن به شيخ بهايي از آنان کمک گرفت.
مالک خانه می افزاید: اگر اين خانه تاريخچه نداشت چرا سال 1375 به ثبت ملي رسيد و چرا در آن زمان چنين شبهاتي مطرح نگرديد.
اسفندماه 91 عبدالعظیم جلالی فراهانی بعد از یک دوره طولانی بیماری درگذشت. جلالی گفته بود هیچ وقت راضی نمی شوم خانهام را به سازمانی که دارای بناهای درحال تخریب است،بفروشم. اگر هم روی این خانه تعصب دارم به این دلیل است که نمی خواهم به چای خانه و قهوه خانه تبدیل شود.
منابع
alef.ir
tabnak.ir
fa.wikipedia.org
rasekhoon.net